Wednesday, December 06, 2006

تنها چیز حقیقی انسان عشق است


عشق است که به تخت می نشاند و بر صلیب می کشاند و هم او که سرچشمه رویش است، هرس می کند
هر آن که شور عشق او را در بر گیرد خود سراینده ای می شود
عشق به عهد می ماند، عشق هدیه ای است که یک بار ارزانی می شودو تا ابد در خاطر می ماند.به باد نسیان نسپاریدش
عشق مانند ویلن است که گاه گاه آهنگش متوقف می شود اما تارهایش همیشه در جای خود محکمند
عشق در عمل در قیاس به عشق در رویا چیزی خشن و سهمگین است
دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد آدمی را همواره در پی گمشده اش ملتهبانه به هر سو می کشاند
عشق باعث می شود که شخص طبیعت ملکوتی و حقیقی شخص دیگر را ببیند، هم چنین هاله مقدس و خدایی را
عشق تو بسم بود که این شعله بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
معنای عشق نیز در سرنوشت من
با تو، همیشه با تو، برای تو، زیستن

و عشق ، تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب می کند مانوس
و عشق ، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن