Monday, July 17, 2006

خیلی ها

از کجا باید شروع کرد قصه عشقو دوباره
تا همه بغضهای عالم سر عاشقی نباره
از کجا شروع کردن مهم نیست شروع کردن مهمه. دلم می خواستو شروع کردم. تو دنیایی که اینقدر پیدا کردن هم صحبت کمه باید خسته نشی و به جای زبونت با انگشتات ، به جای دلت با یه تیکه سنگ و به جای یه جفت چشم مهربونو قشنگ به صفحه بیروح مانیتور چشم بدوزی. حرف زدن سخت نیست ، از آدمهایی که وقنی به آهنگهایی که می خونند یا گوش می کنند دستبردی بزنی انگار انعکاس صدای خودت را می شنوی .....
همه چه اون افسانه رو بدونن یا نه دنبالش می گردن . دنبال گمشده شون که شاید از همون روز هبوط آدم گم کردن یا قبل از اون...
آدما سعی می کنن با خیلی چیزا خودشون رو راضی کنن که دیگه دنبالش نگردن وقتی می فهمن که پیدا نمی شه ، فقط از اون میون شاید فقط و فقط یه نفر این زمزمه به گوشش برسه که
آنچه یافت می نشود آنم آرزوست...